گاهی فقط دلـــــــــت ...
گاهی فقط دلـــــــــت میخواهد زانو هایت را تــــــــــنـــــــــــگ در آغوش بگیری و گوشه ای گوشه ترین گوشه ای...! که می شناسی بنشینی ... و فقط نــــــــگــــــــــاه کنی ... گاهی چقدر دلت برای یک خیالِ راحت تنگ می شود
گاهی نــــیاز است
گاهی نــــیاز است دکــــتر به جای یک مــــشت قــــرص ، برایت فــــریاد تجــــویز کند
بگذر از نی ...
بگذر از نی من حکایت می کنم
وز جدایی ها شکایت می کنم
نی کجا این نکته ها اموخته
نی کجا داند نیستان سوخته
بشنو از من بهترین راوی منم
راست خواهیهم نی و هم نی زنم
نشنو از نی نی حصاری بیش نیست
بشنو از دل .دل حریم دلبریست
نی چو سوزد خارو خاکستر شود
دل که سوزد خانه ی دلبر شود